خلاصه داستان: داستان درباره عشق گلجمال و دِوای زیبا است. مادر گلجمال او را در کودکی رها کرده و باعث تبدیل او به هیولایی تاریک شده است. عشق بین گلجمال و دِوا با نفرت شروع میشود و سپس به گرداب آتش، طوفان و علاقه بدل میشود. آیا در میدان نبرد گلجمال و مادرش، عشق غیرمنتظره دوا پیروز خواهد شد یا کینهای که سالها در دل خود پرورش داده؟ آیا گلجمال در این مسیر پر تاوان از یک شکارچی شرور به یک شکار معصوم تبدیل میشود؟ آیا دِوا در نهایت میپذیرد که این عشقی که تسلیمش شده است غیرممکن و امکانناپذیر است؟
خلاصه داستان: این داستان عشق غیرممکن کانفزا، یک دختر عشایری و ماهیر، یک کمیسر پلیس را روی پرده خواهد آورد که از پاموکاله شروع می شود و تا استانبول امتداد می یابد.
خلاصه داستان: اوغوز و فیروزه، وارث خانواده دمیرهانلی، با عشق انتقام جویانه فیروزه جای خود را روی پرده سینما خواهند گرفت. اورهون که عاملان را مجازات کرد، اکنون با آتش انتقام در قلب خود هدایت خواهد شد.
خلاصه داستان: سریال سعادت خانوادگی داستان اتفاقاتی را روایت میکند که با شروع زندگی مشترک سه خانواده خویشاوندی که یکدیگر را نمیشناسند، آغاز میشود و به روابط خانوادگی، رویارویی با گذشته و پیوندهای محبتآمیز میپردازد.
خلاصه داستان: عشق بین جهان و هانجر در کمترین زمان ممکن شروع خواهد شد، اما هانجر از دردسر رهایی نخواهد یافت. بهیزا همه تلاش خود را برای متوقف کردن هانجر خواهد کرد، اما هانجر را از نگاه جهان متوقف کردن برای او به ذهن نخواهد آمد و از بدترین کارها برای رسیدن به این هدف استفاده خواهد کرد. اما به هر حال، بهیزا نمیتواند هانجر را از کنار جهان بزرگتر کند، بلکه هر تلاشی که بیشتر انجام میدهد، هانجر و جهان به یکدیگر نزدیکتر میشوند.
خلاصه داستان: زینب دختر باهوش، خوش رفتار و نمونه ثروتمندترین خانواده شهری است که در آن زندگی می کند، در حالی که هلیل مرد جوانی است که در سنین پایین مادر و پدرش را از دست داده و با کینه با عمه اش زندگی می کند تا انتقام خانواده اش را بگیرد. . این دو جوان که با وجود خانواده زندگی می کنند، خود را در یک گره کور غیرقابل تصور خواهند دید.