خلاصه داستان: این سریال داستان ویهان، پسری با قدرتهای تاریک به نام «داوانش»، و گائوری، دختری از نسل «ریواوانشی» که برای نابودی داوانشها برگزیده شده، را روایت میکند. در حالی که ویهان کلید جاودانگی جادوگران (دایانها) است، گائوری مأمور نابودی اوست. اما سرنوشت آنها را در مسیری عاشقانه و پر از پیچیدگیهای فراطبیعی قرار میدهد.
خلاصه داستان: خیانت شده توسط دوستانش و زنی که او دوست داشت ، MAJD زندانی است اما شکسته نشده است. پس از فرار با چهره و نام جدید - Aser - او با یک هدف برگشت: انتقام.
خلاصه داستان: نیلوفر که در کودکی پدر و مادرش را از دست داده، آرزو دارد در هتل لوتسیا، جایی که والدینش آن را ساختهاند، کار کند. کاعان، یکی از وارثان هتل، پس از سالها برای گرفتن انتقام از خواهر ناتنیاش سِویل که بر هتل تسلط دارد، بازمیگردد. با برخورد مسیر نیلوفر و کاعان، دیگر هیچچیز مثل گذشته نخواهد بود…
خلاصه داستان: اشرف، که در کودکی از دور عاشق دختری به نام “رویا” شده بود، در جستجوی او طی سالها به یک مافیای قدرتمند تبدیل میشود. نیسان، یک موزیسین آرمانگرا، در مراسم عروسی که در هتل تحت مدیریت اشرف برگزار میشود، برنامه اجرا میکند و خود را در میان خطر بزرگی مییابد. اشرف به نیسان علاقهمند میشود، اما نمیداند که او در واقع همان رویایی است که سالها به دنبالش بوده و همچنین به عنوان خبرچین برای پلیس کار میکند. اشرف، که در میان عشق، خیانت و جنگ قدرت گرفتار شده، هم با گروهش و هم با احساسات خود به رویارویی بزرگی کشیده میشود..
خلاصه داستان: بعد از اینکه یک بالرینا بینایی خود را از دست داد ، او برای یک پناهنده سوری سقوط می کند. اما وقتی پدرش عاشقانه خود را منع می کند ، اونسی ، صاحب تئاتر ، شروع تازه ای را به او ارائه می دهد.
خلاصه داستان: سریال اگر پادشاه ببازد یک درام اجتماعی و جذاب است که به تقابل بین دو طبقه اجتماعی، یعنی ثروتمندان و فقیران، میپردازد. فادی (Merve Dizdar) شخصیت اصلی داستان، جوانی از یک خانواده فقیر است که در تلاش برای یافتن یک فرصت شغلی مناسب دچار مشکلات متعددی میشود. اما آشنایی او با کنان باران (Halit Ergenç)، که فردی بانفوذ و ثروتمند است، مسیر زندگی او را تغییر میدهد. فادی وارد دنیای تجملات شده و تحت تأثیر شخصیت مرموز و مقتدر کنان قرار میگیرد.
خلاصه داستان: کنعان گنجر برای گسترش کسبوکار اسلحهسازیاش با رئیس پلیس چتین همکاری میکند. یکی از افرادش، جلال، پس از رد درخواستش توسط اوستا الیاس، او را میکشد. علی که تحت تاثیر این حمله قرار میگیرد، برای کشف حقیقت دنبال شاهدی میرود، اما شاهد توسط افراد جلال کشته میشود. علی که مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، به یک قهرمان تبدیل میشود.
خلاصه داستان: سریال گلهای برفی (Kardelenler) حول محور تجدید دیدار خانوادگی پس از سالها دوری میچرخد. آنچه بهعنوان یک شام شاد خانوادگی برای خواهران و برادران آغاز میشود، به شبی از مواجهههای غیرمنتظره تبدیل میگردد که به نتیجهای غیرقابل پیشبینی منتهی میشود. پس از آن شب، هیچچیز در زندگی آنها مانند قبل نخواهد بود.
خلاصه داستان: این داستان درباره نهیر است که برای مراقبت از فرزندانش کار وکالت را کنار میگذارد. او در زندگی مشترکش با همسرش سردار خوشبخت است اما روزی ناگهان سردار ناپدید میشود و وقایع پیچیدهای در پی این اتفاق رخ میدهد…