خلاصه داستان: جائه هیون و جی سو زمانی که دانشجو بودند عاشق هم شدند. بیست سال بعد، آنها یک بار دیگر با هم تلاقی می کنند: جائه هیون به یک تاجر موفق تبدیل شده است، در حالی که جی سو یک مادر و یک کارگر قراردادی است که در شرایط دشواری زندگی می کند...
خلاصه داستان: بر اساس وبتونی به همین نام، داستان یک افسر پلیس است که تلاشش برای سرنگونی یک سازمان جنایتکار در سراسر کشور به این نتیجه می رسد که هر چیزی را که برایش عزیز است از دست می دهد.