خلاصه داستان: زندگی ثروتمندترین و قدرتمندترین خانواده های استانبول. خدمتکاران آنها که در معرض رازها، رازها و جنایات پنهان شده در پشت درهای بسته این خانه ها هستند، اغلب بخشی از آنها می شوند.
خلاصه داستان: سریال اگر پادشاه ببازد یک درام اجتماعی و جذاب است که به تقابل بین دو طبقه اجتماعی، یعنی ثروتمندان و فقیران، میپردازد. فادی (Merve Dizdar) شخصیت اصلی داستان، جوانی از یک خانواده فقیر است که در تلاش برای یافتن یک فرصت شغلی مناسب دچار مشکلات متعددی میشود. اما آشنایی او با کنان باران (Halit Ergenç)، که فردی بانفوذ و ثروتمند است، مسیر زندگی او را تغییر میدهد. فادی وارد دنیای تجملات شده و تحت تأثیر شخصیت مرموز و مقتدر کنان قرار میگیرد.
خلاصه داستان: "داستان یک شب" حول محور زندگی دو شخصیت اصلی، بوراک دنیز و سو بورجو یازگی جوشکون، میچرخد. این دو نفر، که در ظاهر زندگیهای متفاوتی دارند، به طرز شگفتآوری در یک شب خاص به همدیگر برخورد میکنند. این ملاقات تصادفی زندگی هر دو را تغییر میدهد و آنها را به دنیایی پر از رازها، پیچیدگیها و احساسات متضاد میکشاند.
خلاصه داستان: این سریال به دنبال مهمت، یک وکیل موفق است که در تلاش است تا پس از مرگ مادرش، دوباره با دخترش، دوگا، ارتباط برقرار کند. در طول راه، رازهایی که مدتها مدفون شده بودند آشکار می شوند و زندگی آنها را تهدید می کنند. تی...
خلاصه داستان: کنعان گنجر برای گسترش کسبوکار اسلحهسازیاش با رئیس پلیس چتین همکاری میکند. یکی از افرادش، جلال، پس از رد درخواستش توسط اوستا الیاس، او را میکشد. علی که تحت تاثیر این حمله قرار میگیرد، برای کشف حقیقت دنبال شاهدی میرود، اما شاهد توسط افراد جلال کشته میشود. علی که مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، به یک قهرمان تبدیل میشود.
خلاصه داستان: کیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
خلاصه داستان: سومرو که دوقلوهایش را در جوانی رها کرده، با تاجر ثروتمندی به اسم صمد ازدواج میکند. نوح و ملک یعنی دوقلوها، سالها بعد متوجه می شوند که مادرشان کیست و به کاپادوکیه میروند. در عمارت باشکوهی که به آن می رسند، نوح با سویلای و ملک با جهان، پسر صمد از ازدواج اولش روبرو میشوند. اگرچه سومرو سعی میکند فرزندانش را پنهان کند و از خانوادهاش دور نگه دارد اما ملک و نوح موفق میشوند در خانواده و قلب جهان و سویلای نفوذ کنند…
خلاصه داستان: “بهار” هنگامی که با خطر مرگ مواجه میشود، متوجه روی دیگری از زندگی به ظاهر بینقص و بهخصوص همسرش “تیمور” میشود. با بیماری ناگهانی بهار، نظم تمام خانواده بهم میریزد. در این حین “اِورن” در تمام زمینهها رقیب تیمور میشود. بدین ترتیب زندگی بهار با ماجراهایی کمدی-تراژدی از نو شکل میگیرد…
خلاصه داستان: سلما که از دار دنیا فقط خواهرش لیلیم و ماشین قراضهی پدرش را داشت به هر دری میزد به بن بست میرسید تا این که ارثی به اون میرسد و به امید گرفتن این ارثیه از شهر وان به استانبول میآید ولی تنها راه گرفتن این ارثیه پیدا کردن شریکِدیگر این ارث یعنی مهران، عشق سابق وی بود. مهران و سلما در یک روز بدنیا آمدند و پیشگویی شد که بین این دو عشق بزرگی رخ خواهد داد. مهران یک روز بعد از آتشسوزی که تقصیرش را گردن سلما انداخته بودند به استانبول رفته بود و الان زندگی کاملا متفاوتی داشت…