خلاصه داستان: آنوپاما برای تبدیل شدن به همسری وفادار، عروسی فداکار و مادری مهربان فداکاری های زیادی کرد، اما در عوض مورد بی احترامی قرار گرفت. پس از درک تلخ، او به زندگی ادامه می دهد.
خلاصه داستان: این داستان عشق غیرممکن کانفزا، یک دختر عشایری و ماهیر، یک کمیسر پلیس را روی پرده خواهد آورد که از پاموکاله شروع می شود و تا استانبول امتداد می یابد.
خلاصه داستان: زینب دختر باهوش، خوش رفتار و نمونه ثروتمندترین خانواده شهری است که در آن زندگی می کند، در حالی که هلیل مرد جوانی است که در سنین پایین مادر و پدرش را از دست داده و با کینه با عمه اش زندگی می کند تا انتقام خانواده اش را بگیرد. . این دو جوان که با وجود خانواده زندگی می کنند، خود را در یک گره کور غیرقابل تصور خواهند دید.
خلاصه داستان: اوغوز و فیروزه، وارث خانواده دمیرهانلی، با عشق انتقام جویانه فیروزه جای خود را روی پرده سینما خواهند گرفت. اورهون که عاملان را مجازات کرد، اکنون با آتش انتقام در قلب خود هدایت خواهد شد.
خلاصه داستان: GECE قصد دارد به دانشگاه برود و آرزوی ساخت موسیقی با دوست پسرش امیر را برای کل تابستان داشته باشد. با این حال ، او به همراه خانواده خود به سمت Foça حرکت می کند و با Ozgür ، مربی باشگاه قایق بادبانی ملاقات می کند.